موهایم را کوتاه دوست داشتم
از آن کوتاه های پسرانه
یک عالم کیف میکردم وقتی کنار گوش هایم را خالی میکردم و چند سانت بیشتر مو بر سر نداشتم
می توانستم سرم را بگیرم زیر شیر آب توی آشپزخانه
و مادری که شام و ناهار حرص میخورد از این دختر تخس مو کوتاه
امان از وقتی که چند سانت موی من میشد چندین سانت
آسمان بود که به زمین میبافتم و نق میزدم تا راضی شوند باز کوتاه کنم
اما حالا از چندین سانت گذشته است با یکم تلاش از پشت بسته میشود اینقدر بدفرم شده که مادرم پیش قدم شده برای کوتاه کردنشان اما تو موی بلند دوست داری
کاش زودتر بلند شوند تا مرا ببینی که دلبری نه اما بلدم عاشقی کنم برایت حتی با موی بلند
قدیما :هرکی روزه نبود باید می رفت یه گوشه ای یه چیزی میخورد بقیه نبیننش
الان:هر کی روزه است باید بره یه گوشه مزاحم غذا خوردن بقیه نشه
قدیما مراسم خواستگاری برای نشان دادن دختر و پسر بود ولی الان برای اینه که دختر و پسر خانواده هاشونو بهم نشون میدن
قدیما مردم الکی حلقه دست میکردن ؛ که بقیه فکر کنن متاهل هستن ، و کسی مزاحمشون نشه ....امروز اونایی که ازدواج کردن ؛ قایم میکنن که موارد جدید رو از دست ندن